بازیهای نقش آفرینی یا RPG (Role-Playing Games) یک نوع بازی ویدئویی هستند که در آن بازیکنان وارد نقش شخصیتی میشوند و داستان به صورت تعاملی پیش میرود. این بازیها معمولاً اجازه میدهند تا بازیکنان شخصیت خود را انتخاب کنند، تصمیمهای مهم بگیرند و با دیگر شخصیتها و دنیای مجازی تعامل داشته باشند. هر تصمیم در بازی های سبک نقش آفرینی ممکن است عواقب گوناگونی برای بازیکن در انتهای بازی داشته باشد. بازی های RPG تمرکز زیادی در شخصیت سازی و کاستومایز دارند و این کار برای بازیکنان بسیار جذاب است که بتوانند شخصیت خود را با سلیقه خود طراحی کرده و از بازی لذت ببرند. در ادامه چند ویژگی اصلی بازیهای RPG آورده شده است:
- شخصیتپردازی (Character Customization): بازیکنان میتوانند شخصیت خود را از جمله ظاهر، تجهیزات، مهارتها و ویژگیها به دلخواه انتخاب کنند.
- سفر در دنیا (Exploration): بیشتر بازیهای RPG دنیای بازی بزرگی را ارائه میدهند که بازیکنان میتوانند در آن به استکشاف بپردازند.
- داستان گونه (Storytelling): داستان در این بازیها عنصر اساسی است و تصمیمهای بازیکنان تأثیرگذار بر جریان داستان دارند.
- سیستم مبارزه (Combat System): اغلب بازیهای RPG دارای سیستم مبارزهای هستند که به بازیکنان این امکان را میدهد که با دشمنان به صورت زنده یا ترکیبی مبارزه کنند.
- افزایش سطح (Leveling Up): بازیکنان با پیشرفت در بازی امتیاز یا تجربه جمعآوری میکنند و این امتیاز به آنها اجازه میدهد که شخصیت خود را توسعه دهند و به سطح بالاتری برسند.
- تأثیر تصمیمها (Decision Impact): تصمیماتی که بازیکنان در طول داستان میگیرند، ممکن است به نتایج مختلف و تغییرات در جهان داستانی منجر شوند.
- تعامل با NPCها (Non-Playable Characters): بازیکنان میتوانند با شخصیتهای غیرقابل بازی تعامل داشته باشند و تأثیرگذاری در داستان داشته باشند..
Baldur’s Gate 3
ترکیبی بی نظیر از RPG عمیق، سیستمی و کمدی بداهه، برداشت لاریان از مجموعه قوانین سیاه چال ها و اژدها و محیط Forgotten Realms به طرز قابل توجهی در دستان بازیکن قابل انعطاف است. شاید بخواهید یک ماجراجویی کاملاً سنتی داشته باشید، با یک شمشیر عظیم به اجنه ضربه بزنید و برای قهرمانی که هستید، حنایی شوید – خوب، می تواند این کار را انجام دهد.
اما شاید شما این را نمی خواهید. شاید به جای آن چیزی که می خواهید این باشد که به طور فعال در حزب تعاونی خود خرابکاری کنید، مردم شهر محلی را عصبانی کنید و بازرگانان را برای ورزش بکشید. Baldur’s Gate 3 با آن می چرخد. این به شما اجازه می دهد تا با تصمیمات خود زندگی کنید – اگر بخواهید نقش آفرینی بازی کنید – و یک ماجراجویی بزرگ را به شما ارائه می دهد که کاملاً متعلق به شماست. این کمک میکند که مبارزه نوبتی واقعاً سرگرمکننده باشد و به آزمایشهای شما با انباشته کردن افکتهای وضعیت پاداش میدهد، به طوری که فقط وارد شدن و تاب دادن سلاح به سمت دشمن احساس شرمندگی میکند.
The Witcher 3: Wild Hunt
گرالت ریویا را دیگر کسی نیست که نشناسد. چه افرادی که از سری کتاب های فانتزی ، وچه کسانی که از سریال نتفلیکس آنرا میشناسند. ولی گرالت برای ما همیشه گرالت بازی نقش آفرینی ویچر بوده و هست و خواهد بود. در حال حاضر قدمت سری این بازی از قسمت اول تا سوم آن به بالای 10 سال میرسد و این ویچر پیر در عین حال کاریزماتیک ما همچنان در قلب ما جای دارد. The Witcher 3 در وهله اول مجموعهای از ماموریتها به خوبی نوشته شده بود، که شما را از فرونشاندن تعصب جادویی به ناهار خوری در سالنهای ضیافت خونین Skellige با هماهنگی باورنکردنی میبرد. Witcher 3 همچنین با نسخه جدید نسل بعدی خود تغییر چهره ای برای گرافیک مدرن داشت، به این معنی که مجموعه ای از مناظر زیبا اکنون در OLED شما جذاب تر به نظر می رسد، چمنزارهایی که منطقه توسان برای شما به نمایش میگذارد وقعا خیره کننده هستند. غروب های خورشید فریبنده تر، ریش گرالت دقیق تر است. آب و هوای پویا ، ناسزا های با نمک گرالت نسبت به وقایع اطراف خود همه و همه این اثر را بسیار منحصر به فرد میکند.
و ما حتی هنوز به Gwent اشاره نکردهایم، Gwent در The Witcher 3: Wild Hunt: Gwent یک بازی کارت داخلی در دنیای The Witcher 3: Wild Hunt است. این بازی کارتی داخل بازی نقشآفرینی The Witcher 3 به عنوان یک فعالیت فرعی معروف شد. یک بازی کارتی در یک بازی که ماموریت شما را برای نجات کامل Ciri از بازی تحت عنوان Wild Hunt به حالت تعلیق در میآورد، در حالی که کارتهای کمیاب را برای استفاده علیه غریبهها در میخانهها ردیابی میکنید. اگر این نقش آفرینی همه جانبه نیست، پس چیه بخدا من خودم سیری رو ول کرده بودم داشتم ورق بازی میکردم 🙂 موافقید؟
Starfield
نه، این Skyrim در فضا نیست، و همچنین از آن نوع جهان باز که ما در بازی های RPG Bethesda به آن عادت کرده ایم، برخوردار نیست. استارفیلد چیز دیگری است. یک بازی نقش آفرینی که خوشه های کوچکتر از تجربیات به خوبی ساخته شده که فانتزی کابوی فضایی را که انتظارش را داشتید به شما می دهد، از طریق یک نقشه کهکشانی به هم مرتبط شده اند. شما میتوانید برای خود سفینه بسازید ، به سفینه های دیگر حمله کرده و لوت کنید و از سفر بین کهکشانی لذت ببرید. فقط حواستون به سیستمتون باشه که یک دفعه منفجر نشه چون این بازی به سیستم عامل خیلی بالایی نیاز داره ازما گفتن.
شما می توانید مستعمرات بسازید و تیم هایی از دانشمندان داشته باشید که روی فناوری جدید سلاح برای شما کار می کنند. میتوانید برای گپ زدن در آپارتمان والدینتان در نیو آتلانتیس بروید. شما میتوانید کشتیهای فضایی بسازید، سفارشی کنید و به پرواز درآورید که احتمالاً هان سولو خودش سعی میکند از آنها استفاده کند. و این باید واقعاً ناگفته نماند، اما تعداد زیادی تیراندازی به چیزها و صحبت با مردم نیز وجود دارد. به این معنا که از نظر مکانیکی مملو از محتوا است، اما در عین حال با زمینه ای تطبیق داده شده است، به طوری که جستجو و ذخیره منابع شما معنادار باشد. و ببینید، اگر واقعاً از سفرهای سریع به جای پیادهروی در زمان واقعی متنفرید، Skyrim و Fallout 4 هنوز وجود دارند.
Cyberpunk 2077
حتی مارک وبر شروع های بهتری نسبت به RPG آینده نگرانه CD Projekt داشت، اما در طول سه سال و حدود 9000 رفع اشکال، Cyberpunk به طور کامل فیلمنامه را تغییر داد. این دیستوپی بزرگ و غوطه ور نیست که همه ما امیدوار بودیم در راه اندازی باشد، و به نوعی گرافیک کنسول از سال 2020 حتی زیباتر شده است. با توجه به مشکلات و ایرادات فنی که موقع انتشار داشت ، با این حال داستانی گیرا با طعم آینده تاریک برای شما رقم میزند. حق انتخاب بازیکن در این بازی به قدری زیاد است و تصمیماتی که میگیرید به قدری مهم هستند که میتوانید با هر بار بازی کردن پایان متفاوتی هم تجربه کنید. حتی این بازی با نبوغ در داستان سرایی به بازیکنی که از داستان تراژیک خود خسته شده است حق خودکشی نیز میدهد.
در پسزمینهای از شرکتهای قدرتمند و سطوح بیپرده نورپردازی نئون، داستان یک جنایتکار کوچک شهر شب را روایت میکند که پس از چند جنجالهای سایبرنتیکی مغزش، یک ستاره راک مرده در سرش زندگی میکند. ستاره راک مرده ای که کیانو ریوز آن را بازی می کند، نه کمتر. گلولهها پرواز میکنند، کامپیوترها هک میشوند، ساختمانها سقوط میکنند و XP جمعآوری میشود، همه در محیطی با برخی از تیزترین ساختمانهای جهان و سختترین شخصیتهایی که در این ژانر دیده شده است.اگر هنوز این بازی را تجربه نکردید باید بگم که یکی از بازی های rpg خوش ساختی است که حتما باید امتحانش کنید.
The Legend of Zelda: Tears of the Kingdom
از بازی های rpg داستان هر بازی Zelda معمولاً حول محور مبارزه میان قهری بد و قهری خوب میچرخد. شخصیت اصلی بازی که لینک نام دارد، برای نجات دنیای خود از نقشهها و موجودات شرور باید با ماجراجویی برود.Zelda عناصر نقشآفرینی مهمی دارد. بازیکنان معمولاً در دنیای باز با افراد مختلف تعامل دارند، پازلها حل میکنند، اشیاء جادویی را جمعآوری میکنند و تواناییهای خود را ارتقاء میدهند. دنیای Zelda معمولاً وسیع و پر از اسرار و جذابیتهاست. بازیکنان میتوانند مناطق مختلف را کاوش کنند، دشمنان را شکست دهند و از مکانهای مخفی بهرهمند شوند.
Breath of the Wild در سال 2017 ممکن است پایه و اساس آن را گذاشته باشد، اما Tears of the Kingdom با نبوغ محض آزادانه به نقطه اوج امروزی برای Zelda دست یافته است. دنیای باز باز می گردد و دستور پخت غذا در کنار آتش، مانند دفعه قبل احساس راحتی می کند، با این تفاوت که اکنون با یک سگوی خانگی که از چوب و آهن ساخته شده است، به کمپ رسیدید.
ساخت وسایل نقلیه و ابزار تجربه سنتی سالم بودن لینک کوچک را به طور کامل بازنویسی می کند. این بدان معناست که نقشه جهان باید بزرگتر باشد – یا در این مورد چند لایه – زیرا می توانید با سرعت بیشتری در اطراف آن حرکت کنید. و طراحان نینتندو باید در مورد نحوه پر کردن فضا حتی مبتکرتر عمل میکردند – رئیسهای پر از صفحه، پازلهای بزرگ و سیاه چالهای بزرگ در انتظارشان هستند.